Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-05-04@00:16:27 GMT

فیلم «رضا»؛تلاشی برای بیان عشق به شیوه مدرن

تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۴۵۰۲۲

فیلم «رضا»؛تلاشی برای بیان عشق به شیوه مدرن

«لذت دیدن فیلم «رضا» بیش از هر چیزی مرهون نگاه متفاوت نویسنده اثر به مقوله عشق در روزگار ماست. فیلم‌نامه‌نویس بر مبنای ساختار کلاسیک رابطه عاشقانه در داستان‌های کهن تلاش می‌کند نگاهی واقع‌گرایانه و امروزی به آن بدهد.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، طی یادداشتی که رامین مهاجرانی، منتقد فیلم در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است:

«گاهی برای درک و حتی لذت بردن از فیلم یا یک قطعه موسیقی یا هر اثر هنری بهتر است بدون هر پیش قضاوت و پیش فرضی به آن نزدیک شد؛ چراکه ذائقه آدم‌ها در بسیاری موارد شبیه هم نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

درواقع نسخه درک یک اثر حتی اگر صاحب‌نظری کاردان آن را نوشته یا گفته باشد برای مخاطب دیگر کارگشا که نیست می‌تواند گمراه‌کننده هم باشد. فیلم «رضا» ساخته علیرضا معتمدی از همین دست فیلم‌هایی است که باید به طورحتم بدون آنکه درباره مضمونش چیزی از کسی خوانده یا شنیده باشیم به سراغش برویم. خاصه آنکه مضمون عاشقانه آن و نوع روایت داستان عاشقانه فیلم با نقطه نظرات بسیاری همخوانی نداشته و همین می‌تواند باعث پیش‌داوری‌هایی شود که درنهایت لذت دیدن اثر را از بین ببرد.

لذت دیدن فیلم «رضا» بیش از هر چیزی مرهون نگاه متفاوت نویسنده اثر به مقوله عشق در روزگار ماست. فیلم‌نامه‌نویس بر مبنای ساختار کلاسیک رابطه عاشقانه در داستان‌های کهن تلاش می‌کند نگاهی واقع‌گرایانه و امروزی به آن بدهد. هرچند با دیدن فیلم و نوع رابطه عاشقانه آن عده‌ای در فیلم چندان وصف امروزی از آن را پیدا نکنند که البته طبیعی هم هست چراکه اساساً نگاه به مقوله روابط عاشقانه امری ثابت و کلیشه‌ای نیست و می‌تواند شکل بروز آن در افراد مختلف با نگرش‌ها و باورها و فرهنگ‌های مختلف متفاوت باشد و همین مسئله هم جذابیت آن را دوچندان می‌کند.

معماری در فیلم «رضا» همپای داستان فیلم اهمیت می‌یابد درواقع مکمل داستان فیلم است گویی که کارگردان اصفهانی متفاوت با آنچه در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها دیده‌ایم را در معرض دید علاقه‌مندان قرار می‌دهد درست مثل روزگار رضا پس از جدایی از فاطی و رجوع متفاوت این دو به هم وزندگی که در تقابل با کلیشه‌های رایج داستان‌های عاشقانه قرار می‌گیرد که مثل تقابل با کلیشه معماری در اصفهان که شبیه دیگر فیلم‌ها نیست. معماری فیلم شبیه زندگی رضا است. که خیلی شبیه آن اصفهانی که بارها بارها دیده‌ایم نیست که تنها شامل پل خواجو، چهل‌ستون و مسجد امام و نقش‌جهان و.. باشد بلکه کوچه‌پس‌کوچه‌هایی دارد که اگر اهل اصفهان نباشید برائت آشنا نخواهد بود. مثل زندگی رضا در فیلم که اگر عاشق نباشی نمی‌توانی حس و حال رضا و نگاه عاشقانه‌اش را به فاطی به‌رغم تمام بی‌خود و بی‌جهت‌هایش درک کنی.

فیلم «رضا» از جایی شروع می‌شود که رضا دچار روزمرگی‌های پس از جدایی فاطی است. دل‌ودماغ زندگی و کار را ندارد. بی‌حوصله است و ترجیح می‌دهد بیشتر از آنکه بیدار باشد در رختخوابش دراز بکشد. اما از جایی تصمیم می‌گیرد به زندگی بدون فاطی ادامه دهد هرچند آشکارا عاشقانه به ادامه رابطه با فاطی همچنان امیدوار است به همین خاطر هم هست که رابطه جدیدش با ویولت خیلی زود با حضور کمرنگ فاطی در خانه رضا تمام می‌شود بدون آنکه هم رضا و هم تماشاگر فیلم درباره تصمیم فاطی برای ادامه زندگی با رضا به قطعیتی تام رسیده باشند. همین مقدار هم برای رضا کفایت می‌کند. او نه در روزهای جدایی و نه در انتهای فیلم که رجوع نیم‌بند فاطی را نظاره‌گر است تغییری نکرده است. همان آدم سابق است. درواقع دچار استحاله رفتاری و فکری نشده است که تماشاگر علت رجوع فاطی را ناشی از آن بداند. چراکه پیش از رضا این فاطی است که تکلیفش با خودش روشن نیست. او روزی تصمیم می‌گیرد خیلی دوستانه از رضا جدا شود و حال هم نمی‌داند چرا برگشته است؟ اما درک کرده است که تجربه عاشقانه زندگی کردن را می‌تواند در کنار رضا دوباره داشته باشد. آن‌هم رضایی که با روزهای پیش از جدایی فرقی نکرده است. درواقع فیلم بیش از آنکه درباره برگشتن به زندگی باشد درباره مفهوم خود زندگی است. همین بلاتکلیفی‌های شیرین، فیلم را برای تماشاگرش جذاب‌تر می‌کند.

فیلم «رضا» دعوتی متفاوت به عاشقانه است که شاید خیلی با آن سروکار نداشته باشیم و یا تجربه مشابهش را ندیده یا نشنیده باشیم اما وجود دارد.

به قول حضرت حافظ:

یک قصه بیش نیست غمِ عشق، وین عجب

کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است»

کد خبر 620954

منبع: ایمنا

کلیدواژه: نقد فیلم نقد فيلم رضا فیلم رضا فیلم رضا از علیرضا معتمدی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۴۵۰۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن

به گزارش قدس آنلاین، پل استر یکی از نویسندگان محبوب جهان بود و آثار او به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شد. نویسنده‌ای که بسیاری او را با شاهکارش «سه‌گانه نیویورک» (شهر شیشه‌ای، ارواح و اتاق دربسته) می‌شناسند و من با رمان‌های دلچسب «تیمبوکتو»، «سانست پارک» و «موسیقی شانس». 
پل استر مثل بسیاری از نویسندگان آمریکایی علاقه‌مندان زیادی در ایران دارد، به طوری‌که ناشرانی مانند نشر افق و چشمه، کتاب‌های او را با رعایت قانون کپی‌رایت و فاصله کمی از انتشار جهانی، در ایران ترجمه می‌کردند و به چاپ می‌رساندند. 
او نخستین کتابش را در سن ۳۵سالگی و در سال ۱۹۸۲ نوشت؛ یک زندگی‌نامه اما با روایت داستانی به نام «اختراع انزوا». دو سال بعد، سه‌گانه نیویورک را نوشت که سبب شد نام پل استر در محافل ادبی انگلیسی‌زبان مطرح شود. پس از انتشار این سه‌گانه، منتقدان و کتابخوان‌ها آثارش را با جدیت بیشتری دنبال کردند. 
سه‌گانه نیویورک، مشهورترین اثر پل استر، از سه رمان به هم پیوسته تشکیل شده است: شهر شیشه‌ای، ارواح و اتاق دربسته؛ داستان‌هایی به‌یاد ماندنی و اسرارآمیز که به شکلی نفسگیر، خواننده را درگیر اتفاقات خود می‌کنند. سه رمان کوتاه معمایی، فلسفی و کارآگاهی که شخصیت هر داستان در شهر نیویورک دچار ماجراهای عجیب و غریبی می‌شوند؛ اتفاق‌هایی که سرانجام آن جنون، سرگشتگی و بحران هویت است. این کتاب‌ها جسورانه نوشته شده و سرشار از پیچیدگی‌های انسانی و عاطفی هستند. 

جهان خاص «پل استر»
در ابتدا برچسب ژانر کارآگاهی را بر آثار استر گذاشتند اما با انتشار آثار دیگرش مشخص شد او نویسنده‌ای است که جهانی مخصوص به خود دارد؛ جهانی که مهم‌ترین مؤلفه‌های آن پرداختن به بحران هویت، فقر، مفهوم انزوا، شکستن فضا و زمان و تأکید او بر پدیده شانس است. 
قهرمان‌های کتاب‌های استر اغلب خود را گرفتار داستان سرنوشت یا نقشه‌های دیگری می‌یابند؛ چیزی فراتر از توان و تصورشان، چیزی که آن‌ها را به این پرسش می‌رساند که 
«من کیستم؟» (این ویژگی در اثر «موسیقی شانس» بسیار مشهود است) او در همه این سال‌ها در آثارش قهرمانی خلق کرده که هر کدامشان می‌تواند آینه‌ای مقابل مخاطب بگذارد و مخاطب با خواندن داستان شخصیت‌ها به کشف خود دست پیدا کند. 
اما یکی ازآثار دلچسب پل استر، رمان «تیمبوکتو»ی او است. یک داستان تمثیلی مدرن که می‌خواهد با بیان ساده، از معانی ژرف صحبت کند. 
قهرمان داستان «تیمبوکتو» سگی به نام آقای بونز است که همراه و همدم همیشگی مردی بی‌خانمان از بروکلین به نام ویلی جی.کریسمس می‌شود. ویلی از نظر جسمانی وضعیت خوبی ندارد و همزمان با وخیم‌تر شدن حالش، به همراه آقای بونز به سوی بالتیمور راه می‌افتد. داستان سفر آن‌ها توسط آقای بونز روایت می‌شود. پل استر با قرار دادن سگ به عنوان یک شخصیت داستانی، موفق شده یکی از غنی‌ترین و هیجان‌انگیزترین داستان‌ها در ادبیات آمریکا را خلق کند. این کتاب از نگاه حیوانات، دنیای انسان‌ها را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد. 

نوشتن از جزئی‌ترین خاطرات
پل استر که در سال ۲۰۱۷ نامزد جایزه معتبر بوکر شد جزو نویسندگانی بود که ید طولانی در نوشتن آثار زندگی‌نامه‌ای داشت. او در آثاری مانند «اختراع انزوا»، «بخور و نمیر» و «خاطرات زمستان» با دقت و ریزبینی به بررسی جزئی‌ترین خاطرات خودش دست زده است؛ از سرمای کف اتاق در ۶سالگی گرفته تا تجربه گرسنگی و فقر تا علاقه دیوانه‌وارش به بیسبال و موسیقی. 
آقای نویسنده علاوه بر ورزش و موسیقی با دنیای سینما هم بیگانه نبود. 
او خالق بیش از ۳۰اثر بود که از این میان چندین عنوان به فیلم تبدیل شده‌اند که «موسیقی شانس» از آن جمله است.
استر خودش فیلم‌نامه‌هایی نوشت که با فیلم‌نامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو آغاز شد. سپس همراه وانگ به‌طور مشترک دنباله‌ای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کرد. 
سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلم‌نامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد. 
استر در مورد ورودش به دنیای فیلم‌سازی گفته بود: «من بیشتر یک نویسنده‌ام. نویسندگی کار من است. فیلم‌سازی برای من یک راه دیگر برای قصه‌گویی است». 
پس از کتاب «مردم حمام خون» آخرین کتاب پل آستر که با عنوان «باوم‌گارتنر» منتشر ‌شده، به پروفسوری می‌پردازد که با خاطره تلخ مرگ همسرش مبارزه می‌کند. استر در زمان نوشتن این رمان با بیماری‌اش دست و پنجه نرم می‌کرد و هنگام نوشتن رمان در مصاحبه‌هایش تأکید کرده بود این رمان شاید آخرین اثرش باشد. او گفته بود: «احساس می‌کنم وضعیت سلامتی‌ام آن‌قدر مخاطره‌آمیز است که بگویم شاید این آخرین چیزی باشد که می‌نویسم و اگر این پایان باشد پس با این مهربانی انسانی که به عنوان نویسنده در محافل صمیمی دوستانم احاطه‌ام کرده، باید بگویم ارزشش را داشت».

خدیجه زمانیان یزدی

دیگر خبرها

  • ایجاد نخستین ایستگاه مدرن لرزه‌نگاری در قشم
  • چیلیندری مدرن میراثی از دیتونا : بهترین مثال برای وقتی که درست می سازی و 50 سال بعد هم جوابه! (+تصاویر)
  • انیمیشن‌هایی متفاوت برای بزرگترها ؛ انیمیشن‌هایی مفرح برای بچه‌ها
  • خواننده اصلی یکی از عاشقانه‌ترین ترانه‌های ایران پیدا شد + فیلم
  • برای رفع مشکلات شهروندان از هیچ تلاشی فروگذار نخواهیم کرد
  • درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
  • آیت‌الله جزایری از هیچ تلاشی برای اهداف انقلاب فروگذاری نکرد
  • شیوه متفاوت تدریس آقا معلم پاوه‌ای
  • رفتارهای نادرست در شیوه زندگی تهدیدی جدی برای سلامتی انسان
  • خواننده تیتراژ «رستگاری» کنسرت می‌دهد/ انتشار چند تک آهنگ عاشقانه